وقتی کار به شکایت میرسد، نام مکانهایی مثل کلانتری، دادسرا و دادگاه را میشنوید و لازم میشود به آنها مراجعه کنید. اما این نهادها چه تفاوتهایی دارند؟ هر کدام چه کارهایی انجام میدهند؟
پاسخ این سوال برای همه ما کاربردی است. باید بدانیم که در کلانتری درباره مجرم بودن یا نبودن کسی تصمیم نمیگیرند. این که پلیس گاهی فردی را بازداشت میکند، لزوماً به معنای مجرم بودن آن شخص نیست. باید بدانیم وقتی در دادسرا برای کسی کیفرخواست صادر میکنند، پایان کار نیست و رای دادگاه میتواند متفاوت باشد.
اما این نکتهگوییها کافی نیست. میخواهیم کمی عمیقتر و طوری که هم درک آن ساده باشد هم نیازی به درگیر شدن با جزئیات حقوقی نباشد، بیشتر با این نهادها آشنا شویم. این را هم یادآوری میکنیم که این آشنایی اولیه، از کسی وکیل نمیسازد و شامل بسیاری از جزئیات حقوقی نیست. پس ترجیحاً با دانش محدود به دیگران مشورت ندهید. اگر به موضوع مهمی برخورد کردید، روی کمک من و سایر وکلا حساب کنید.

برای شروع، از این نکته آغاز کنیم که نهادهایی مثل اداره پلیس، کلانتری و پاسگاه بخشی از نیروی انتظامی هستند، اما دادسراها و دادگاهها زیرمجموعه قوه قضاییه هستند. من این را شنیدهام که شخصی با آب و تاب تعریف کرده که «پلیس راه ما را گرفت، چیزی همراهمان بود و در کلانتری، قاضی گفت باید شلاق بخورید.» از کجا میفهمیم این داستان واقعی نیست؟
قضاوت کردن کار سیستم قضایی است، اما نهادهای انتظامی متعلق به قوه قضاییه نیستند. قاضی، دادستان، دادیار و بازپرس در سیستم قضایی کار میکنند. البته در موضوعات غیرکیفری مثل اختلافات کارگر و کارفرما، گاهی قضاوت به نهادهای غیرقضایی هم سپرده میشود، اما در موضوع شکایت که بحث ماست، حکم محکومیت را فقط دادگاه صادر میکند.
حتی اگر پلیس کسی را با پنجاه کیلو مواد مخدر در حالی که چندین نفر را مجروح کرده دستگیر کند، تا زمانی که به پرونده او در سیستم قضایی رسیدگی نشود و جرمش ثابت نشود، هیچ کس از جمله نیروی انتظامی نمیتواند او را مجازات کند. حتی دستگیریها هم باید فوری به اطلاع سیستم قضایی برسد و مطابق دستور آن انجام شود.
برای همین است که گاهی فردی را که تازه دستگیر کردهاند در رسانهها مجرم، قاتل یا متجاوز مینامند، اما به آنها اعتراض میشود که چنین اوصافی نسبت ندهید. این شخص هنوز متهم است. شاید مشخص شود کاری که میگویند را نکرده و محکوم هم نشود. خوب است ما هم یاد بگیریم قبل از محکوم شدن کسی، از ابتدا عناوین مجرمانه به او نسبت ندهیم که بعداً خودمان به افترا محکوم نشویم.
سوال دشوارتری که باید پاسخ دهیم و به دردمان میخورد این است: وقتی کسی متهم میشود، به پرونده او چگونه و کجا رسیدگی میکنند؟ اگر این سوال را پاسخ دهیم، تفاوت دادسرا و دادگاه روشن میشود.
قبل از پاسخ، یادآوری کنیم که دعوای حقوقی با کیفری فرق میکند. در دعوای حقوقی طرفین قرار است حق خود را بگیرند و خبری از مجازات نیست. اما در دعوای کیفری، ممکن است کسی که از او شکایت شده مجازات شود—مثلاً به جزای نقدی یا حبس محکوم شود.
در موضوعات حقوقی، پرونده معمولاً مستقیماً به دادگاه میرود و شما کاری با کلانتری و دادسرا نخواهید داشت، مگر در موارد خاص. اما در پروندههای کیفری، جز در موارد خاص مثل جرایم اخلاقی، پرونده معمولاً از دادسرا شروع میشود. این نکته را از الان به ذهن بسپارید: حکم محکومیت را فقط دادگاه میتواند صادر کند. اگر کسی پایش به دادسرا باز شد و پرونده همانجا خاتمه یافت و به دادگاه نرفت، یعنی محکوم هم نشده است.
دادسرا کارهای زیادی انجام میدهد که بخشی از آنها به زبان ساده شامل موارد زیر است: شروع تحقیقات درباره جرم، شنیدن اظهارات طرفین و شاهدان و افراد مطلع، جمعآوری و بررسی ادله، در صورت لزوم استعلام از سازمانهای مختلف (مثلاً بانک یا اداره مخابرات) و صدور دستور جلب متهم در شرایط خاص.
اگر متوجه نمیشوید این موارد به چه معناست، فعلاً در همین حد بدانید: اگر پرونده از آنهایی بود که ابتدا به دادسرا و بعد به دادگاه میرود، ابتدا دادسرا باید بررسی کند جرمی اتفاق افتاده یا نه. اگر نظرش این باشد که جرمی اتفاق افتاده، پرونده را همراه با تمام تحقیقات انجام شده به دادگاه ارسال میکند تا آنجا پرونده را بررسی کنند و رای بدهند.
اگر بخواهیم دقیقتر صحبت کنیم، پس از تعقیب و تحقیق، دادسرا به جمعبندی اولیه میرسد. اگر به این نتیجه برسد که جرمی رخ نداده یا دلایل کافی برای متهم کردن فرد وجود ندارد، پرونده را با صدور «قرار منع تعقیب» میبندد. اما اگر تشخیص دهد که به احتمال زیاد جرمی اتفاق افتاده، با صدور «کیفرخواست»، پرونده را برای تصمیمگیری نهایی و صدور رای به دادگاه ارسال میکند. البته ممکن است به دلایلی فرایند تحقیق متوقف یا تعلیق شود که بعداً دربارهشان صحبت میکنیم.
در مورد دادسرا، لطفا با دقت نکات زیر را به یاد بسپارید:
**۱.** اگر دادسرا نظرش بر این بود که متهم در واقع جرمی مرتکب نشده یا ادله کافی نیست، شاکی همچنان فرصت اعتراض به این تصمیم را دارد و این پایان کار نیست. از سوی دیگر، اگر دادسرا فردی را مجرم تشخیص داد و پرونده را به دادگاه فرستاد، آن فرد هنوز محکوم نشده است. دادگاه ممکن است نظر متفاوتی داشته باشد و او را تبرئه کند.
۲. ما میگوییم دادسرا تصمیم نهایی را نمیگیرد، اما نظر دادسرا و تحقیقاتش برای دادگاه بسیار مهم است. تجربه شخصی من این است که اگر بخواهیم از متهم دفاع کنیم، هیچ جا بهتر از همان دادسرا نیست. اگر پرونده به دادگاه برود، دفاع کردن سختتر میشود، چون قاضی دادگاه میبیند همکارش که او هم در واقع یک قاضی است و درگیر تحقیقات پرونده بوده، متهم را مجرم تشخیص داده است. به هیچ عنوان در مرحله دادسرا ضعیف عمل نکنید. اگر شاکی باشید، شاید در همان دادسرا کار تمام شود و پرونده به دادگاه نرود. اگر متهم باشید، دفاع از شما در دادگاه سختتر خواهد بود.
**۳.** دادسرا برای این که مطمئن شود متهم تا زمان برگزاری دادگاه در دسترس باقی میماند، ممکن است برای او قرار وثیقه یا کفالت صادر کند یا در جرایم سنگین، دستور بازداشت موقت او را بدهد. این که کسی در مرحله دادسرا به زندان میرود، یعنی یا جرمش آنقدر سنگین بوده که از نظر دادسرا بهتر است بازداشت بماند، یا این که جرمش خیلی سنگین نبوده اما نتوانسته ضامن و کفیل بیاورد و برای همین فعلاً باید حبس بماند تا تکلیف پروندهاش مشخص شود. اگر دقت کنید، زیر ابلاغیههای دادسرا هم خیلی اوقات نوشته که ضامن یا کفیل همراه داشته باشید.
نقش کلانتری در این میان چیست؟ آیا فقط افراد را دستگیر میکند و به دادسرا اطلاع میدهد؟ خیلی اوقات موضوع همین است. پلیس اغلب اولین نهادی است که با جرم روبرو میشود، مجرم را در صحنه دستگیر میکند و موضوع را به دادسرا گزارش میدهد. اما درباره پروندهها، نقشهای دیگری هم دارد. برای مثال، خیلی اوقات دادسرا بعضی امور را به کلانتری میسپارد. مثلاً به کلانتری دستور میدهد که از شاهدان تحقیق کند، به آدرس خاصی مراجعه کرده و گزارشی تهیه کند، یا فردی را که احضار شده و نیامده، جلب کرده و به دادسرا بیاورد.
نکته مهمی که باید توجه کنیم این است که بعضی تصور میکنند تحقیقات کلانتری صرفاً تشریفاتی است. حتی گاهی توصیه میکنند لازم نیست به کلانتری بروید و صبر کنید خود دادسرا احضارتان کند. چنین تصوراتی اشتباه است. کلانتری سرخود کاری نمیکند و اقداماتش مطابق قانون و با نظارت یا دستور دادسراست. همان اظهاراتی که در کلانتری میکنید، یا عدم حضورتان بعد از احضار، میتواند تبعات قابل توجهی داشته باشد و بعداً دفاع از شما را دشوارتر کند.
در پایان، اگر هنوز سوالی درباره این نهادها دارید، یا تماسی از کلانتری با شما گرفتهاند، یا پیامکی دریافت کردهاید، یا از دادسرا ابلاغیه دارید و نمیدانید قرار است چه اتفاقی بیافتد و باید چه کار کنید، میتوانید از من و سایر همکارانم کمک بگیرید.
شما یادداشت شماره 2 از مجموعه دانستنیهای پایه را مطالعه کردهاید. یادداشتهای این مجموعه به ترتیب عبارتند از: