راه‌های اثبات ادعا در دعاوی حقوقی و کیفری

فرض کنید از کسی موبایلی می‌خرید، پول را نقداً به او می‌دهید و قرار می‌گذارید فردا موبایل را تحویل بگیرید. اما فردا که سراغ موبایل می‌روید با تعجب می‌گوید: «کدام پول؟ کدام موبایل؟ تو اصلاً پولی ندادی!»

در مراجع قضایی، اصولاً هر وقت که شخصی ادعایی می‌کند، باید ادعایش را ثابت کند؛ اما آیا شما می‌توانید ثابت کنید که چه توافقی میان شما بوده و واقعاً پول پرداخت کرده‌اید؟

خیلی اوقات اشخاص به حق‌شان نمی‌رسند، چون نمی‌توانند ادعای خود را ثابت کنند. به همین دلیل بعضی‌ها حتی کوچک‌ترین توافقات خود را می‌نویسند، هنگام پرداخت پول یا تحویل سند رسید می‌گیرند، یا در مغازه‌شان دوربین نصب می‌کنند. این اقدامات کمک می‌کند تا بعداً ثابت کنند چه اتفاقی افتاده است.

اما در مورد اثبات یک ادعا، لازم است بدانیم که صرفاً نمی‌توان با حرف زدن، گریه و زاری کردن یا نوشتن یک داستان تأثیرگذار، چیزی را ثابت کرد. در قانون مشخص شده که ادعاها باید بر چه اساسی ثابت شوند و قاضی در هر مورد باید بررسی کند که آیا ادعای شما از راه‌های قانونی قابل اثبات است یا نه.

قاضی حتی اگر به این باور برسد که ادعای شما درست است، تا وقتی که آن ادعا از راه‌های قانونی قابل اثبات نباشد، نمی‌تواند ادعایتان را بپذیرد.

پس اگر قرار است چیزی را در مراجع قضایی ثابت کنید، یا از الان طوری عمل کنید که بعداً موانع کم‌تری برای اثبات یک توافق یا واقعه داشته باشید، ضروری است بدانید که مطابق قانون چه راه‌هایی برای اثبات ادعا وجود دارد.

در ادامه، این راه‌ها را معرفی خواهیم کرد. اما قبل از آن بیان چند نکته لازم است:

۱- از این پس به جای عبارت طولانی «راه‌هایی که مطابق قانون برای اثبات یک ادعا قابل استفاده هستند» از کلمه «ادله اثبات» استفاده می‌کنم. در ادبیات حقوقی به هر چیزی که مطابق قانون بتواند برای اثبات استفاده شود «دلیل اثباتی» می‌گویند که جمع آن «ادله اثبات» می‌شود. چیزهایی مثل سند، شهادت یا اقرار هرکدام دلیل اثباتی‌اند و به مجموعه آن‌ها نیز ادله اثبات گفته می‌شود.

۲- هرکدام از ادله اثباتی که توضیح می‌دهم، جزئیات و پیچیدگی‌های زیادی دارند که قرار نیست در مورد همه آنها صحبت کنیم. پس نباید فکر کنید با دانستن همین نکات، همه چیز را می‌دانید. برای طرح دعوای صحیح یا ارائه دفاع مناسب، یکی از کارهای مهم این است که پیش مشاور بروید تا بگوید چه ادله‌‌ای دارید و چگونه باید آن‌ها را ارائه کنید تا به نتیجه مطلوب برسید. ضمن این که یادتان باشد حتی خود وکلا نیز گاه باید زمان زیادی صرف کنند، تا در مورد ترکیب استفاده از ادله و چگونگی ارائه آن‌ها تصمیم بگیرند.

۳- در بخش مبانی توضیح دادم که دعاوی حقوقی و کیفری متفاوتند. ادله اثبات برای هر دوی این دعاوی شباهت‌های زیادی دارند، اما تفاوت‌هایی هم وجود دارد. من ابتدا ادله مربوط به پرونده‌های حقوقی را می‌گویم، سپس درباره ادله مربوط به پرونده‌های کیفری صحبت می‌کنم. شما لازم است هر دو بخش را بخوانید، چون توضیحات مشترک را فقط در همان بخش ابتدایی ارائه می‌کنم.


ادله اثبات در دعاوی حقوقی

گفتیم که راه‌های اثبات در قانون پیش‌بینی شده است. در مورد دعاوی حقوقی، مطابق ماده ۱۲۵۸ قانون مدنی، ادله اثبات شامل: اقرار، اسناد، شهادت، قسم و امارات هستند.

شاید در نگاه اول این موارد پیچیده به نظر برسند، اما قطعاً با آن‌ها آشنا هستید. حتماً بارها شنیده‌اید که کسی می‌گوید: «شاهد دارم که قرارداد را امضا کردیم»، یا «سندی دارم که حرفم را ثابت می‌کند». در فیلم‌ها دیده‌اید که می‌گویند «متهم خودش اقرار کرد»، یا شنیده‌اید که کسی در دادگاه سوگند می‌خورد. امارات شاید اصطلاح آشنایی نباشد، اما همان فیلم‌های دوربین مداربسته یا پیامک‌های رد و بدل شده، نمونه‌هایی از اماره هستند.

قانون آیین دادرسی مدنی به سه ابزار دیگر هم اشاره کرده: تحقیقات محلی، معاینه محل و کارشناسی. اما نتایج این‌ها در واقع همان اماره محسوب می‌شوند. برای سادگی کار، فعلاً همان پنج مورد اصلی را می‌شناسیم؛ هر چند برای توضیح امارات، این سه مورد را هم شرح خواهیم داد.

۱. اقرار

اقرار یعنی شخص چیزی علیه خودش بگوید یا بنویسد یا در مواردی که مثلاً قادر به حرف زدن و نوشتن نیست با اشاره ابراز کند. وقتی این اتفاق می‌افتد، می‌گویند به آن موضوع اقرار کرده است. اگر ادعایی علیه همان شخص مطرح شده یا بعداً مطرح شود، آن ادعا به دلیل اقرار او اثبات می‌شود.

فرض کنید کسی در دادگاه می‌گوید: «موبایلی را که قرار بود به حسن بدهم، ندادم». یا می‌نویسد: «به حسن بدهکارم و بدهی را نپرداخته‌ام». در این موارد، حسن دیگر نیاز ندارد توافق موجود و بدهی طرف مقابل را ثابت کند. چرا؟ چون طرف مقابل خودش اقرار کرده است.

البته بیشتر اقرارها پیچیده‌تر از این مثال‌ها هستند. خیلی از افراد بدون این که بخواهند، اقرار می‌کنند. مثلاً اگر بگویید: «من بابت چهار ماه اجاره، از ایشان ۱۰۰ میلیون تومان پول گرفته‌ام»، شاید هرگز نگفته باشید خانه‌تان را اجاره داده‌اید. اما از حرف‌تان کاملاً مشخص است که اجاره داده‌اید. از نظر دادگاه، شما اقرار کرده‌اید که بین شما یک قرارداد اجاره وجود داشته است.

یا فرض کنید در دادگاه می‌گویند طرف مقابل قراردادی ارائه داده که مطابق آن شما باید ۲۰۰ میلیون تومان پرداخت می‌کردید. اگر شما در دفاعیه‌تان بنویسید: «من آن ۲۰۰ میلیون را مطابق زمان‌بندی قرارداد پرداخت کردم»، شاید صراحتاً نگفته باشید قرارداد را قبول دارید. اما عملاً اقرار کرده‌اید که قرارداد واقعی است و آن را می‌پذیرید.

اما یک نکته مهم وجود دارد. وقتی کسی به چیزی اقرار می‌کند، به این معنا نیست که همه ادعاهای دیگر را هم پذیرفته است. اقرار فقط در حد همان چیزی است که می‌توان مستقیماً از آن نتیجه گرفت. مثلاً شاید کسی ادعا کند که شما از او صد میلیون تومان قرض گرفته‌اید. این ادعا در واقع دو بخش دارد: اول این که صد میلیون به شما داده، و دوم این که این پول بابت قرض بوده است. شما ممکن است به گرفتن پول اقرار کنید، اما بگویید: «این پول قرض نبوده و بدهی قبلی من بوده که حالا پس داده‌ام». در این حالت، اقرار شما فقط بخش اول ادعا را ثابت می‌کند. اما قرض بودن مبلغ هنوز ثابت نشده و طرف مقابل باید آن را اثبات کند.

۲. سند

سند هر نوشته‌ای است که بتواند به اثبات چیزی کمک کند. این نوشته می‌تواند روی کاغذ، چوب، سنگ یا حتی به صورت الکترونیکی تنظیم شده باشد. اما یک شرط اساسی دارد: باید بتوانیم آن را به اشخاص مشخصی نسبت دهیم. برای این کار به چیزهایی مثل اثر انگشت، مهر یا امضا نیاز داریم. بدون این‌ها، آن نوشته سند محسوب نمی‌شود، مگر در موارد استثنایی.

وقتی این شرط رعایت شود، خیلی چیزها می‌توانند سند باشند. اگر دو نفر روی یک تکه کاغذ توافقی بنویسند و امضا کنند، همان تکه کاغذ سند است. رسید دریافت وجهی که از کسی می‌گیرید و او امضا می‌کند، سند مالکیت خودرو، شناسنامه، کارت ملی، کارت پایان خدمت، گزارش کارشناس که مهر و امضا دارد، همه سند محسوب می‌شوند.

اما صرف ارائه سند به معنای اثبات ادعا نیست. چرا؟ دلایل متعددی دارد. خیلی وقت‌ها محتوای سند ارتباط مستقیمی با ادعای شما ندارد یا مبهم است. ممکن است تفسیر قاضی از سند با تفسیر شما متفاوت باشد. شاید جزئیات مهمی در سند نیامده باشد، مثلاً این که پول مربوطه پرداخت شده یا نه. این جزئیات ممکن است از راه دیگری ثابت شود و ادعای شما را زیر سؤال ببرد. یا شاید بخشی از سند مطابق قانون معتبر نباشد. شاید جعلی بودن تمام یا بخش‌هایی از سند ثابت شود، یا این که ارائه دهنده نتواند در برابر انکار یا تردید طرف مقابل، اصالت داشتن سند عادی را تأیید کند.

۳. شهادت

شهادت یعنی افرادی که نفع مستقیمی از ادعا نمی‌برند، نزد مقام قضایی حاضر شوند و آن چه را خودشان با حواس پنج‌گانه درک کرده‌اند، بیان کنند. این مقام قضایی می‌تواند بازپرس، دادیار یا قاضی دادگاه باشد. اگر گفته‌های شاهدان ادعا را تأیید کند، آن ادعا می‌تواند ثابت شود.

موضوع «نفع مستقیم» کمی پیچیده است. فرض کنید شما و دوست‌تان به کسی پول قرض داده‌اید و حالا علیه او دعوا کرده‌اید. در این حالت نمی‌توانید به نفع همدیگر شهادت دهید. چرا؟ چون هر دوی شما اگر دعوا را ببرید، مستقیماً پول‌تان را پس می‌گیرید. این نفع کاملاً مستقیم است.

خیلی‌ها تصور می‌کنند اگر چیزی را بنویسند و چند نفر پایش امضا کنند، یعنی آن افراد شهادت داده‌اند. این تصور اشتباه است. شهادت باید حتماً در حضور مقام قضایی انجام شود. این که چند نفر زیر نوشته‌ای امضا کنند (استشهادیه)، شهادت محسوب نمی‌شود. البته این استشهادیه می‌تواند به عنوان «اماره» مورد توجه دادگاه قرار گیرد، اما شهادت نیست.

تفاوت «شاهد» با «مطلع» موضوع مهم دیگری است که باید بدانید. شاهد باید خودش مستقیماً با حواس پنج‌گانه‌اش موضوع را درک کرده باشد. مثلاً دیده باشد که کسی از دیگری پول گرفته، یا در محل حضور داشته و شنیده باشد که یکی به دیگری گفته: «ممنون که این پول را به من دادی». چنین شخصی واقعاً شاهد است.

اما اگر من از کسی شنیده باشم که گفته به فلانی پول داده، من شاهد پول دادن نیستم. من فقط یک «مطلع» هستم. اظهارات مطلع هم می‌تواند در حد اماره برای دادگاه مفید باشد و به تکمیل پازل کمک کند، اما اعتبار شهادت را ندارد و به تنهایی چیزی را ثابت نمی‌کند.

قانون نمی‌پذیرد ادعایی فقط با یک شاهد ثابت شود. البته همان یک شاهد هم می‌تواند مفید باشد، اما برای اثبات کامل باید ادله دیگری هم وجود داشته باشد. قانون برای ادعاهای مختلف، ترکیب‌های متفاوتی از شهود را پذیرفته است: بعضی ادعاها به دو شاهد مرد نیاز دارند، بعضی را می‌توان با یک شاهد مرد و دو شاهد زن اثبات کرد، و در موارد خاصی ممکن است همه شهود زن باشند.

خود شهود هم باید شرایط قانونی داشته باشند. مثلاً یک کودک شش ساله نمی‌تواند شهادت دهد. این شرایط را در بخش‌های بعدی با جزئیات بیشتر توضیح خواهم داد.

۴. سوگند

سوگند همان قسم خوردن است؛ البته این قسم خوردن با آن قسم‌هایی که در حالت عادی افراد می‌خورند فرق می‌کند و باید بعد از تصمیم دادگاه و با الفاظ مشخصی صورت بگیرد. چنین سوگندی، گاهی برای اثبات یک ادعا کافی است، گاهی در کنار شهادت به اثبات ادعا کمک می‌کند و گاهی هم کاملاً ضروری است. در ادامه این حالت‌ها را توضیح می‌دهم.

حالتی که سوگند به تنهایی ادعا را ثابت می‌کند

فقط در یک حالت خاص، سوگند می‌تواند به تنهایی ادعایی را ثابت کند. این یک حالت هم ریسک زیادی برای مدعی دارد، چون اگر طرف مقابل سوگند بخورد، ادعایش رد می‌شود و بعداً هم نمی‌تواند آن را با ارائه ادله دیگر ثابت کند. البته اگر مدعی قبل از این که طرف مقابل سوگند یاد کند، درخواستش را پس بگیرد، خطری وجود ندارد و دادگاه می‌تواند بر اساس سایر ادله به ادعایش رسیدگی کند.

فرض کنید مدعی هیچ دلیلی ندارد. از دادگاه می‌خواهد که طرف مقابل سوگند یاد کند که ادعا درست نیست. مثلاً می‌گوید: «من به ایشان پول دادم، اما هیچ دلیلی ندارم. قاضی محترم، از ایشان بخواهید سوگند بخورند که پولی از من نگرفته‌اند». دقت کنید؛ مدعی نمی‌تواند بگوید: «اجازه بدهید سوگند بخورم تا ادعایم ثابت شود!». او فقط می‌تواند بخواهد که طرف مقابل سوگند یاد کند.

اگر طرف مقابل طبق دستور دادگاه سوگند یاد کند، ادعا رد می‌شود و مدعی به نتیجه نمی‌رسد. اما اگر طرف مقابل نخواهد سوگند بخورد، سه حالت پیش می‌آید:

او می‌تواند بدون سوگند خوردن، ثابت کند که ادعای مدعی غلط است. مثلاً سندی به دادگاه ارائه دهد که در آن مدعی نزد دفتر اسناد رسمی اقرار کرده: «هیچ مبلغی از ایشان نگرفته‌ام». در این صورت، ادعا بدون نیاز به سوگند رد می‌شود.

اگر نتواند یا نخواهد اشتباه بودن ادعا را ثابت کند و سوگند هم نخورد، می‌تواند بگوید: «من سوگند نمی‌خورم، خود مدعی سوگند بخورد». در این جا توپ به زمین مدعی می‌افتد. اگر به همان شکلی که دادگاه می‌گوید، قسم بخورد که ادعایش درست است، ادعایش بدون هیچ دلیل دیگری ثابت می‌شود. اما اگر خودش هم حاضر نباشد سوگند یاد کند، ادعایش رد می‌شود. پس کسی که می‌داند خودش هم حاضر نیست سوگند یاد کند، بهتر است از همان ابتدا، چنین تقاضایی را مطرح نکند.

اگر طرف مقابل نتواند ادعا را با دلیل رد کند و سوگند هم نخواهد بخورد، و قسم خوردن مدعی را هم درخواست نکند، مثلاً سکوت کند یا اصلاً به دادگاه نیاید، در این حالت برای سه بار از او می‌خواهند که سوگند یاد کند. در آخر اگر سوگند خورد، ادعا رد می‌شود. اما اگر سوگند نخورد، به خود مدعی می‌گویند که سوگند یاد کند. در این جا اگر مدعی سوگند یاد کند، ادعایش ثابت می‌شود و اگر قسم نخورد، ادعایش رد خواهد شد.

وقتی سوگند کمبود شهود را جبران می‌کند

گفتیم که در قانون برای ادعاهای مختلف، ترکیب‌های متفاوتی از شهود پیش‌بینی شده است. با این حال، گاهی که تعداد شهود کافی نیست، مدعی می‌تواند آن را با سوگند جبران کند.

برای این کار اولاً دعوا باید مالی باشد، مثلاً اگر کسی مدعی باشد که شخص خاصی پدرش است، نمی‌تواند از این مکانیزم استفاده کند، چون دعوایش مالی نیست. ثانیاً این شخص باید حتماً یک شاهد مرد، یا حتماً دو شاهد زن داشته باشد، اما در جبران یک شاهد مرد دیگر، می‌تواند از دادگاه بخواهد که سوگند یاد کند.

فرض کنید از کسی طلب دارید. یک شاهد مرد هم ادعای شما را تأیید می‌کند. از دادگاه می‌خواهید به جای شاهد دوم، سوگند بخورید. با این کار، همان یک شاهد به همراه سوگند شما کافی است و ادعا ثابت می‌شود.

توجه کنید که در این حالت، اصلاً به طرف مقابل نمی‌گویند سوگند بخورد. فقط خود مدعی سوگند می‌خورد و کار تمام می‌شود.

سوگند در دعاوی مربوط به شخص متوفی

وقتی شخصی فوت کرده (متوفی)، در دو حالت سوگند خوردن ضروری است. این سوگند به تنهایی چیزی را ثابت نمی‌کند، اما بدون آن، سایر دلایل هم کافی نیستند. در واقع، سوگند در این موارد یک پیش‌نیاز است.

حالت اول وقتی است که شخصی ادعایی علیه شخص متوفی دارد و علیه وراث او طرح دعوا می‌کند. مثلاً می‌گوید از متوفی طلب داشته و حالا می‌خواهد از وراث بگیرد. این شخص باید در دادگاه سوگند یاد کند.

حالت دوم وقتی است که وراث می‌خواهند درباره حق و حقوقی که متوفی داشته، علیه کسی دعوا کنند. در این حالت، وراث باید سوگند یاد کنند.

مثلاً فرض کنید شخصی چند روز قبل از فوت، خودرویی خریده است. قبل از این که پلاک عوض شود و برگ سبز صادر شود، فوت می‌کند. فروشنده با وراث همکاری نمی‌کند و خودرو را نمی‌دهد. وراث برای گرفتن خودرو دعوا می‌کنند. در این حالت، باید سوگند هم یاد کنند.

۵. امارات

با کمی ساده‌سازی، اماره هر سرنخ یا نشانه‌ای است که از چهار مورد قبلی نباشد و یا خود قانون آن را به عنوان دلیل مشخص کرده، یا قاضی با توجه به شرایط پرونده، آن را دلیلی برای اثبات یک موضوع می‌داند.

گروه اول، یعنی سرنخ‌هایی که در قانون به آن‌ها اشاره شده است، ربطی به واقعیت ماجرا ندارند. این‌ها فرض‌هایی هستند که اگر اشتباه بودن‌شان اثبات نشود، دادگاه باید مطابق آن‌ها تصمیم بگیرد.

مثلاً قانون فرض می‌کند فرزندی که در دوران ازدواج یک زوج به دنیا می‌آید، متعلق به همان‌هاست، مگر این که خلافش ثابت شود. یا فرض کنید موبایلی در دست شماست و کسی ادعا کند مال اوست. قانون فرض می‌کند وسیله‌ای که دست کسی است، مال خودش است، مگر این که دیگری با دلیل ثابت کند آن موبایل برای اوست. پس اگر آن شخص هیچ دلیلی نداشته باشد، دادگاه حرف شما را بر اساس همین فرض قبول می‌کند.

اما نشانه‌هایی وجود دارد که فرض‌های قانونی نیستند، اما می‌توانند حقایق را نشان دهند. به این نشانه‌ها، اماره قضایی می‌گویند.

مثلاً پیامک‌هایی که بین دو نفر رد و بدل شده، فیلم دوربین مداربسته که نشان می‌دهد کسی به دیگری پول می‌دهد، یا صدای ضبط‌شده‌ای که در آن شخصی به موضوعی اقرار می‌کند. حتی ممکن است فقط یک شاهد به دادگاه آمده باشد، یا شاهدی آمده باشد که شرایط قانونی را ندارد. حرف‌های همین افراد هم می‌تواند نشانه باشد.

در مورد اماره‌های قضایی، خود قاضی تصمیم می‌گیرد چقدر به آن‌ها اعتماد کند. این اماره‌ها، قدرت بیشتری نسبت به اماره‌های قانونی دارند، یعنی اگر نشانه‌ای وجود داشته باشد که از نظر قاضی بتواند فرض قانونی را زیر سؤال ببرد، می‌تواند فرض قانونی را نادیده بگیرد.

مثلاً فرض کنید شخصی ادعا می‌کند تلفنی که در دست دارد، برای خودش است. این ادعا با یکی از پیش‌فرض‌های قانونی، یا در واقع اماره تصرف منطبق است، پس حتی اگر مدعی هیچ تلاشی برای اثبات ادعای خود نکند و طرف مقابل هم نتواند اشتباه بودن آن ادعا را ثابت کند، دادگاه مطابق اماره قانونی باید این ادعا را بپذیرد. اما فرض کنید فیلم دوربین نشان می‌دهد که مدعی، این تلفن را به زور از طرف مقابل گرفته است. این فیلم، هیچ یک از آن چهار دلیل اول که گفتیم مثل سند و شهادت نیست، اما یک اماره قضایی است. در این جا دادگاه می‌تواند با تکیه بر همین نشانه، اماره قانونی را نادیده بگیرد و از مدعی بخواهد که ادعایش را ثابت کند. چون فیلم دوربین اماره قضایی است، دادگاه شاید تشخیص دهد که اعتبار ندارد و بر اساس سایر ادله رای دهد.

امارات قضایی بی‌شمارند، اما قانون به طور خاص سه ابزار را هم برای کمک به قاضی در دستیابی به امارات قضایی معرفی کرده: کارشناسی، تحقیقات محلی و معاینه محل:

۱. کارشناسی: وقتی موضوعی نیاز به نظر تخصصی دارد، قاضی آن را به کارشناس ارجاع می‌دهد. مثلاً فرض کنید کسی ادعا کند خودروی خرابی به او فروخته‌اند. کارشناس فنی خودرو را بررسی می‌کند تا مشخص شود آیا واقعاً خراب است یا نه. جالب این که قاضی الزامی به قبول نظر کارشناس ندارد. او می‌تواند آن را رد کند یا موضوع را به کارشناس دیگری بسپارد. این نشان می‌دهد که حتی نظر کارشناس هم قطعی نیست و در نهایت قاضی است که باید با توجه به همه شواهد تصمیم بگیرد.

۲. تحقیقات محلی: در این روش، قاضی یا نماینده‌اش به یک محل می‌روند و درباره موضوعی از اهالی آنجا تحقیق می‌کنند. مثلاً اگر کسی ادعا کند که بیست سال در یک ملک زندگی کرده، دادگاه می‌تواند با پرس‌وجو از همسایه‌ها، درستی این ادعا را بررسی کند. نتیجه این تحقیقات هم یک اماره است. قاضی می‌تواند بر اساس آن یا برخلاف آن رأی دهد. گاهی اوقات حرف‌های مردم محل می‌تواند روشنگر باشد، اما گاهی هم ممکن است گمراه‌کننده باشد.

۳. معاینه محل: گاهی لازم است خود مکان بررسی شود. مثلاً اگر کسی ادعا کند همسایه‌اش در زمین او یک کانکس گذاشته، دادگاه گروهی را برای بازدید و بررسی محل می‌فرستد. نتیجه این بازدید نیز تنها یک نشانه است. ممکن است بعداً قاضی بفهمد که آن کانکس با اجازه خود صاحب ملک آنجا گذاشته شده است. پس حتی آن چه با چشم دیده می‌شود هم ممکن است تمام حقیقت را نشان ندهد.

البته دادگاه برای کشف حقیقت فقط به این سه روش محدود نیست. در چارچوب قانون، دادگاه می‌تواند از هر روشی برای به دست آوردن دلایل استفاده کند. این انعطاف به قاضی اجازه می‌دهد که در پرونده‌های پیچیده، راه‌های خلاقانه‌تری برای کشف حقیقت پیدا کند.


راه‌های اثبات ادعا در دعاوی کیفری

در‌ مورد دعاوی کیفری، راه‌های اثبات مطابق ماده ۱۶۰ قانون مجازات اسلامی شامل اقرار، شهادت، سوگند و قسامه، و علم قاضی است.

همانطور که می‌بینیم اقرار، شهادت و سوگند در این جا هم وجود دارد. اما اینجا کلمه سند را نمی‌بینیم و دو کلمه جدید داریم که قسامه و علم قاضی هستند.

۱- اقرار

در مورد اقرار، کلیاتی که گفتیم، در این جا هم وجود دارند؛ اما در مورد دعاوی کیفری جزئیات متفاوتی در موردشان هست که فعلاً به آن‌ها نمی‌پردازیم، مثل این که اقرار چه زمانی درست است، چه زمانی شاید با وجود اقرار شخص مجرم تعیین نشود، یا برای اثبات جرایم مختلف چند بار اقرار لازم است.

۲- شهادت

شهادت هم همانی است که گفتیم، فقط در این جا هم بعضی جزئیات فرق می‌کند، مثلاً حد نصاب شهود برای اثبات دعاوی مختلف را باید بعداً توضیح دهم.

۳- سوگند و قسامه

گفتیم که سوگند همان قسم خوردن نزد مقام قضایی است. در مورد دعاوی کیفری هم سوگند خوردن گاهی مؤثر است، اما فقط در حالتی که متهم صدمه جسمی به دیگری وارد کرده باشد که اگر اتهام او ثابت شود، باید قصاص شود (همان آسیبی که به دیگری زده به خودش وارد شود) یا دیه بپردازد یا ضرر و زیان ناشی از جرم را بپردازد.

بنابراین در ارتباط با بسیاری از جرایمی که می‌شناسیم مثل سرقت، کلاهبرداری، جعل، انتقال مال غیر، توهین، تهدید، حمل مشروبات الکلی، نوشیدن مشروبات الکلی، مصرف مواد مخدر، قاچاق کالا و امثالهم، سوگند خوردن فایده‌ای ندارد.

قسامه هم نوعی سوگند خوردن است؛ طوری که در شرایط خاصی و متناسب با این که صدمه بدنی در چه حدی بوده است، شاید لازم باشد برای اثبات یا رد وقوع جرم لازم شود که خود طرفین یا افراد دیگر سوگند یاد کنند. این در حالی است که دیدیم در دعاوی حقوقی، فقط خود طرفین ممکن است برای اثبات یا رد ادعا قسم بخورند و قرار نیست کسی جز آن‌ها قسم یاد کند.

اما سوگند و قسامه در دعاوی کیفری به چه شکل اتفاق می‌افتد؟ وقتی که شخصی متهم باشد که به شخص دیگر صدمه جسمی وارد کرده، مثلاً او را به قتل رسانده است. در این موارد گاهی نشانه‌های موجود باعث می‌شوند که قاضی با خودش به این نظر برسد که جرم به احتمال زیاد اتفاق افتاده است، اما این نشانه‌ها به اندازه‌ای نیستند که جرم ثابت شود. در این موارد قاضی ابتدا از متهم می‌خواهد که دلیلی برای بی‌گناهی خود ارائه دهد. اگر متهم نتواند دلیل قانع‌کننده‌ای بیاورد، در این صورت شاکی ممکن است بخواهد از مکانیزم قسامه استفاده کند. برای این کار شاکی دو راه دارد: یا بخواهد خودش قسامه را اقامه کند یا از متهم بخواهد که آن را انجام دهد. منظور از «اقامه قسامه» این است که طرف مربوطه همراه با افراد مطلع از ماجرا، در مورد وقوع یا عدم وقوع جرم سوگند بخورند. البته تعداد سوگندها متفاوت است. در قتل عمد باید ۵۰ قسم خورده شود، در قتل غیرعمد ۲۵ قسم و در جنایاتی که منتهی به قتل نشده یک تا ۶ سوگند کافی است.

۴- علم قاضی

قاضی بر اساس ادله‌ای که گفتیم یا هر نشانه دیگری که در پرونده انعکاس یافته باشد، می‌تواند به این احساس درونی اطمینان‌آور برسد که واقعاً جرمی اتفاق افتاده یا نیفتاده است و می‌تواند بر این اساس رای بدهد. پس عملاً درست است که سند به عنوان ادله اثبات دعاوی کیفری معرفی نشده یا به امارات اشاره نشده، اما همه‌ این‌ها در این جا هم کاربرد دارند و می‌توانند به علم قاضی کمک کنند.

البته قاضی نمی‌تواند با هر چیزی به علم برسد؛ بلکه باید بر اساس مواردی به این حس درونی برسد که واقعاً باعث علم شوند و در پرونده انعکاس یافته باشند؛ یعنی چیزهایی که احتمالاً قضات دیگر هم بر اساس آن‌ها می‌توانستند به این اطمینان برسند که جرم انجام شده یا نشده است. در مواردی هم که قاضی بر اساس علم خود رای صادر می‌کند، باید توضیح دهد که چه نشانه‌هایی باعث شده است که به آن اطمینان برسد. چرا که اگر این نشانه‌ها واقعاً طوری نباشند که بتوان از آن‌ها به علم رسید، یا اگر این نشانه‌ها مرتبط به موارد انعکاس یافته در پرونده نباشد، آن وقت اگر رای قابل اعتراض باشد و به آن اعتراض شود، رای ممکن است در مراحل بالاتر نقض شود.

برای درک بهتر این موضوع، قاضی ممکن است بر اساس سندی که شاکی ارائه کرده است، یا استدلال‌هایی که متهم کرده است، به این باور برسد که متهم واقعاً مجرم است و رای دهد. اما قاضی نمی‌تواند چون دیشب خواب دیده است که متهم بی‌گناه بوده، حکم برائت صادر کند، چون چنین خوابی ربطی به محتویات پرونده ندارد و اگر قضات دیگر استدلال را بشنوند، به این علم نمی‌رسند. یا مثلاً قاضی اگر زمانی که در خیابان قدم می‌زده است متهم را ببیند که با شخصی دعوا می‌کند و متوجه شود که آدم اهل نزاعی است، نمی‌تواند بر این اساس رای صادر کند. اما از سوی دیگر، اگر در پرونده فیلمی موجود باشد که نشان می‌دهد متهم به شاکی ضرب و شتم وارد کرده است، قاضی می‌تواند از این فیلم، به شخصیت خشن متهم پی ببرد و این را در رای خود مؤثر کند، چون این فیلم بخشی از محتویات پرونده است.

در نهایت، به عنوان یک نکته کلیدی به یاد داشته باشید که بررسی ادله، شناسایی قدرت اثباتی هر کدام و تصمیم‌گیری درباره چگونگی و ترتیب ارائه آن‌ها، امری کاملاً تخصصی است. اگر در این خصوص به راهنمایی نیاز دارید، می‌توانید از طریق دکمه زیر برای گفتگو درباره ادله خود اقدام کنید.

شما یادداشت شماره 1 از مجموعه چگونه ثابت کنید؟ را مطالعه کرده‌اید. یادداشت‌های این مجموعه به ترتیب عبارتند از: