اگر حقی از شما ضایع شده و قصد مطالبه دارید، یا علیه شما دعوایی مطرح شده و باید دفاع کنید، نیازی به خواندن این یادداشت نیست. در چنین شرایطی بهترین راه استفاده از خدمات تخصصی است.
اما اگر همه چیز آرام است و صرفاً حدس میزنید خبری در راه باشد، یا تعاملاتتان ممکن است تبعات حقوقی داشته باشد، منطقی است بپرسید: چه زمانی باید به وکیل مراجعه کنم؟
بیایید واقعبین باشیم. در شرایط ایدهآل، خوب است همیشه یک وکیل یا مشاور حقوقی کنارتان باشد تا درباره قراردادها، تبعات تصمیمها و مذاکراتتان راهنمایی کند. اما چه چیز مانع این کار میشود؟ معمولاً نداشتن پول کافی.
برای خیلیها مقدور نیست به طور مستمر برای خدمات حقوقی هزینه بپردازند، حتی توجیهپذیر هم نیست. من تلاش میکنم توضیحاتی ارائه دهم که هم به سوال اصلیتان پاسخ دهد و هم با شرایط مالیتان تناسب داشته باشد.

شرایط بحرانی و ضرورت استفاده از وکیل
از شرایط بحرانی شروع کنیم. آیا وقتی ابلاغیه به دستتان رسیده، یا مجبورید برای احقاق حقتان اقدام کنید، میتوانید به تنهایی دفاع خوبی داشته باشید؟ شاید بتوانید، شاید هم نه. اما قطعاً اگر کسی کنارتان باشد که کارش دفاع کردن است، احتمال رسیدن به نتیجه مطلوب افزایش مییابد. بنابراین اگر موضوع به چالش تبدیل شده، ارزش قابل توجهی برایتان دارد و جدی به حساب میآید، بهتر است ریسک نکنید.
اجازه دهید کمی مدل ذهنیتان را به واقعیت نزدیکتر کنم. برخی تصور میکنند دادگاه شبیه مهمانی خانوادگی است و اگر خوب حرف بزنند، کار تمام میشود. مثلاً شاید شنیده باشید که میگویند اگر کسی شما را متهم به کلاهبرداری کرد، برو به قاضی بگو: «من اگر کلاهبردار بودم، کلاه آدمهای بیشتری را بر میداشتم». آیا واقعاً قرار است همین جمله، کسی را از اتهام مبرا کند؟
خیلیها فکر میکنند هر مساله حقوقی چند ماده قانونی دارد و همانها را بخوانند، در حد یک وکیل میدانند. در دادگاه از قانون اساسی میگویند و به شماره مواد اشاره میکنند، با این تصور که حتماً قاضی تحت تأثیر قرار میگیرد و آنها را ذیحق تصور میکند. اما واقعیت چیست؟ اغلب در مورد مسائل ساده هم دانش کافی ندارند.
مثال بزنم. چند روز پیش تماسی داشتم از شخصی که میگفت بابت بدهی محکوم شده، در حالی که بخش زیادی از آن را پرداخت کرده بود و حالا میگویند باید همه آن را بدهد. حالا باید دفاع خود را به کجا ارائه دهد؟ رای این شخص قطعی شده و در مهلت تجدید نظر نیست. البته راهکار دارد و میتواند دعوای جدیدی برای آن بخش از وجوهی که پرداخته مطرح کند، اما فعلاً در این دعوا محکوم شده و باید کل پول را بدهد.
آیا این شخص واقعاً نمیدانسته باید در دادگاه به پرداختهای قبلی خود اشاره کند؟ میدانسته، اما دفاعش را طوری ارائه نکرده که دادگاه قانع شود. آیا نمیدانسته رای برای خواستههای زیر $۵۰$ میلیون تومان در دادگاه صلح قطعی است؟ میگفت نمیدانسته. جالب است که او تصور میکرد میتواند به اجرای احکام توضیح دهد که بخشی از این مبالغ را داده و آن را میپذیرند، اما در این مورد هم اشتباه میکند؛ واحد اجرا نمیتواند به این موضوع رسیدگی کند.
من صدها بار با چنین مسائلی مواجه شدهام. این پروندهای نیست که آن شخص را به دردسر بیاندازد و زندگیاش را مختل کند. اما خیلیها را دیدهام که به دلیل بیاطلاعی، با تبعات بسیار سنگینی مواجه شدهاند و اکنون دوران حبس خود را میگذرانند. نمونه بارز، شخصی است که اقامت کشور دیگری را داشته و به دیگری گفته که کارایت را درست میکنم تا تو هم بیایی، اما در نهایت رفتارهایش مانور متقلبانه محسوب شده و بابت پولی که گرفته، حالا محکوم به کلاهبری است.
پس نکته اول: اگر دعوا شروع شده یا در حال شروع شدن است، الان وقت جستوجو در گوگل و یادگیری چند ماده قانون نیست. حتی اگر باهوشترین فرد روی زمین باشید، تجربه میدانی یک وکیل، چیزی نیست که یکشبه به دست بیاید.
اهمیت پیشگیری در مسائل حقوقی
پیشگیری اغلب ارزانتر و مؤثرتر از درمان است. میخواهم تأکید کنم که در پزشکی، شاید منشأ بسیاری از بیماریها مشخص نباشد و پیشگیری با ابهامات زیادی همراه باشد. اما در ارتباط با مسائل حقوقی، ضوابط و قواعد تا حد زیادی روشن هستند و بیشتر میتوانیم تبعات مختلف را پیشبینی کنیم. هر کار سادهای که تبعات حقوقی دارد، خوب است ابتدا توسط یک حقوقخوانده بررسی شود. شاید برایتان جالب باشد که حتی خیلی از افراد باتجربه و متخصص، سادهترین تبعات حقوقی را نمیدانند.
امروز که این یادداشت را مینویسم بیش از یک سال است که قانون مالیاتهای مستقیم تغییر کرده است. هنوز آنهایی که ملک اجاره میدهند فکر میکنند که بهتر است کد رهگیری صادر نشود و معاملات خود را در سامانه املاک ثبت نکنند. آنها نگران مالیات اجارهشان هستند، حال آن که اغلب از معافیت مالیاتی برخوردارند و هیچ اتفاقی نمیافتد.
اما آیا این را هم میدانند که اگر کد رهگیری نگرفتند، دیگر نمیتوانند از دستور تخلیه فوری استفاده کنند و باید فرایند زمانبر دیگری را طی کنند؟ آیا میدانند اگر معاملاتشان را ثبت نکرده بودند و بعد برای تخلیه یا گرفتن اجاره طرح دعوا کنند باید نصف اجاره را به دولت بپردازند؟ آیا میدانند اگر بعد از چند ماه قبل از طرح دعوا و ارائه اجارهنامه معاملهشان را ثبت کردند، معافیتهای مالیاتی مهمی را از دست میدهند؟
راهکارهای عملی برای مدیریت مسائل حقوقی
اما این حرفها چه فایدهای دارد وقتی پول کافی نداریم؟ این بخش از توضیحاتم برای آن است که دانستههایمان در مورد اهمیت پیشگیری و درمان حقوقی را به طور عملی به کار بگیریم و متناسب با توان مالیمان، بخش حقوقی زندگیمان را مدیریت کنیم.
ابتدا، خدمات حقوقی به داشتن وکیل خلاصه نمیشود. این که کسی مستقیماً وکیل شما شود و جای شما اقدامات لازم را انجام دهد، اغلب پرهزینهترین راهکار است. در این حالت، حتی ممکن است نیازی نباشد در جلسات حاضر شوید یا برای ارسال لایحه و بررسی ابلاغیهها به دفتر خدمات مراجعه کنید. وکیل مستقیماً در پروندهتان درگیر میشود و مساله شما، مساله او نیز هست.
در مورد وکالت، احتمالاً میدانید که وکیل معاضدتی هم داریم. البته شرایط خاصی دارد، اما ماجرا این است که خیلی اوقات حتی اگر پول کافی نداشته باشید، به شما وکیل معاضدتی میدهند. مفید است شرایط آن را جستوجو کنید، شاید به کارتان بیاید. همچنین وکلای زیادی را میشناسم که در مسائل خاص همراهی میکنند و رایگان یا با هزینه بسیار کم وکالت میکنند.
اما آیا همه مسائل حقوقی را باید با داشتن وکیل حل کنید؟ وکیل داشتن خوب است، اما میتوانید وکیل رسمی نداشته باشید و به جای آن از مشاوره حقوقی استفاده کنید. در این حالت، حسب مورد میتوانید از مشاوران سؤال بپرسید، راهکار بخواهید، یا حتی تنظیم لوایح را به آنها بسپارید.
البته گاهی پرونده پیچیده است و اجرای راهکارها به مهارت زیادی نیاز دارد. در چنین مواردی، شاید نظر تخصصی این باشد: «شما فعلاً شروع کنید و هر وقت لازم شد، من هم اعلام وکالت میکنم». بدین ترتیب هزینههای اولیه کاهش مییابد، اما یک وکیل از اتفاقات پرونده مطلع است و فقط زمانی که واقعاً ضروری باشد، به عنوان وکیل وارد پرونده میشود. با این کار، چون بخش کمتری از کارها به وکیل واگذار شده است و آشنایی قبلی وجود دارد، احتمالاً هزینههای حقالوکاله نیز کاهش مییابد.
اما در مورد مشاوره، هزینههای آن خیلی کمتر از حقالوکاله است. اولاً خیلی از وکلا مشاوره رایگان میدهند و میتوانید آنها را با کمی جستوجو در وبسایتها و اینستاگرام پیدا کنید. ثانیاً در دادسراها و دادگاهها وکلایی هستند که مشاوره رایگان میدهند و سامانههای تلفنی نیز برای مشاوره رایگان پیشبینی شده است. حتی گاهی وکلا در مساجد و جاهای دیگر دور هم جمع میشوند و خدمات رایگان ارائه میدهند.
گذشته از مشاوره رایگان، هزینه مشاوره در بیشترین حالت برابر یک رستوران رفتن دو یا سه نفره است و برای خیلیها سنگین به حساب نمیآید.
در نهایت، مهمترین قدم تشخیص صحیح موقعیت فعلی شما و انتخاب هوشمندانه از میان گزینههای موجود است. گاهی یک مشاوره کوتاه میتواند از بروز یک بحران پرهزینه جلوگیری کند و گاهی تنها راه، سپردن کامل کار به یک متخصص است. اگر در حال ارزیابی شرایط خود هستید و نمیدانید کدام مسیر برای شما مناسبتر است، اولین گام میتواند یک گفتگوی شفاف برای روشن شدن ابعاد موضوع باشد.
شما یادداشت شماره 1 از مجموعه دانستنیهای پایه را مطالعه کردهاید. یادداشتهای این مجموعه به ترتیب عبارتند از: